Words of Advice

ساخت وبلاگ

بیاید حالا که اینجا دور همیم یه کم براتون تجربه رو کنم. البته این تجربیات فقط ماال خودم نیستا، اطرافمم دیدم.

تو کشور عزیز و گل و بلبل ما، اینکه بگی "با خودش ازدواج می کنم، نه خانواده ش"، حرف مفتی بیش نیست.

نخیر اونجوری چپ چپ به صفحه زل نزنین! آره مشه با خودش ازدواج کرد و تمام رشته های مودت و دوستی خانواده رو برید، اما واقعا این کار درستیه؟ در کنارش آیا تو فرهنگی که خانواده مهمترین نقش رو داره، چه از لحتظ تربیت، چه پشتوانه، چه پارتی و چه موارد دیگه، اصلا عقلانیه که طرف رو از خانواده ش ببریم؟ چه بد چه خوب، ما میریم عضو اون خانواده میشیم (دختر و پسر هم نداره). شما بگو من عمرا با این خانواده رفت و آمد نمی کنم، من ازشون خوشم نمیاد، به همسرتم بگو حق ندارن باهاشون رفت و آمد کنه. اون وقت بشین ببین چطوری زندگیت از هم می پاشه.

اینا از دهن کسی داره میاد بیرون که خیلی اتفاقات رو تجربه کرده تو همین زمینه و بعدها هم تجربه خواهد کرد...

چاره چیه؟ هیچی! تحملشون کنید! در حد امکان تحملشون کنید. اگه نیاز شد جوابشون رو بدید. رفت و آمد رو محدود کنید. اما کاملا قطعش نکنید. کامل قطع کردن رابطه و بزرگ کردن کینه تو دلتون نه تنها فقط به خودتون ضربه می زنه بلکه زندگیتونم خراب می کنه.

 

روشنایی های شهر...
ما را در سایت روشنایی های شهر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mtownlightsa بازدید : 156 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 2:58